"زندگی" بـه من آموخـت . . .
آدمها نـه " دروغ " می گویند
نه زیر " حرفشان " می زنند .
اگر " چیزی " می گویند . . .
صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت
نبـایـد رویش " حساب " کرد
_________________
اولین روز بارانی را یادت هست؟
غافلگیر شدم
چتر نداشتم
خندیدم
دویدم
و
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی؟
چتر آورده بودی
ومن غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه ی سمت چپ تو خیس بود
و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی وشانه ی راست من کاملا خیس شد
وچند روز پیش را چطور؟
که با یک چتر اضافه آمدی
ومجبور بودیم برای اینکه پین چتر توی چش وچالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم
.
.
.
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم
تنها برو!
دکتر علی شریعتی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: خواندنی ها ( انرژی مثبت و روان شناسی )، ،
برچسبها: فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم ,